صابر گل‌عنبری از سرگیری مذاکرات، پربسامدترین گزاره‌ای است که این روزها شنیده می‌شود. اما کدام مذاکرات؟ مذاکرات وین که نیست؛ چون همچنان که جوزپ بورل نیز گفته است مذاکرات جدید در چهارچوب گروه 1+4 نیست و صرفا میان آمریکا و ایران با میانجیگری کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. اساسا هم مذاکرات وین تمام شده و مساله‌ای میان ایران و گروه یاد شده باقی نمانده است و مسائل باقیمانده بین ایران و آمریکاست. به این معنا که مذاکرات وین فیصله یافته و قرار نیست از سرگرفته شود. اما شاید گفته شود که مذاکرات دوحه هر چند با چهارچوب دیگری است، ولی در امتداد مذاکرات پایان یافته وین و در یک راستاست و از این رو، سخنی به گزافه نیست که گفته شود مذاکرات از سرگرفته شده است. اما باز این گزاره "از سرگیری مذاکرات" درست به نظر نمی‌رسد؛ به این علت که در همین نزدیک به چهار ماه وقفه مذاکرات وین، و در امتداد آن، مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و آمریکا با میانجیگری اتحادیه اروپا در جریان بوده است و به قول وزیر خارجه ایران به صورت هفته‌ای دو طرف از طریق این مکانیسم در حال مذاکره و رد و بدل کردن پیام بوده‌اند. با این توصیف، تنها اتفاقی که افتاده است این که مذاکرات غیر مستقیمی که از پایتخت‌های دو کشور ایران و آمریکا از کانال انریکی مورا و جوزپ بورل به شیوه‌های مختلف ارتباطی طی این چهار ماه در امتداد مذاکرات وین دنبال می‌شده است، اکنون قرار است همین مذاکرات غیر مستقیم با انتقال طرف‌های آن به یک مکان جغرافیایی واحد (دوحه) تداوم یابد و تفاوت آن با مذاکرات غیر مستقیم از راه دور طی این چهار ماه در این است که طرف میانجی یعنی انریکی مورا حضوری با دو طرف گفتگو ایرانی و آمریکایی امکان دیدار و گفتگو پیدا می‌کند و پیام‌ها را به جای این که تلفنی یا ایمیلی مکتوب میان آن‌ها جابجا کند، حضوری این کار را انجام می‌دهد و البته همین امر هم به تسهیل ماموریت او و سرعت عمل مذاکرات کمک می‌کند. اما اکنون پرسش کانونی این است که انتقال مذاکرات غیر مستقیم از راه دور در نزدیک به چهار ماه گذشته به یک مکان (دوحه) به چه معناست؟ پاسخ به این پرسش از دو احتمال خارج نیست: نخست این که احتمالا "پیشرفت قابل توجهی" در جهت حل و فصل مسائل باقیمانده در مذاکرات غیر مستقیم در دو هفته اخیر پس از تصویب قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام اتفاق افتاده است که می‌طلبید مذاکرات غیر مستقیم در یک فاصله نزدیک به سرعت پیگیری شود تا این پیشرفت منتهی به توافقی کامل در خصوص این مسائل شود تا مقدمات بازگشت به وین و امضای توافق نهایی حاصل شود. احتمال دوم هم این است که پیشرفتی بزرگ حاصل نشده و سه طرف ایرانی، آمریکایی و اروپایی صرفا برای مهار تنش‌های اخیر و دمیدن روحی تازه به کالبد دیپلماسی به امید یافتن راه حلی درباره اختلافات باقیمانده تصمیم گرفته‌اند مذاکرات غیر مستقیم «از نزدیک» دنبال شود. البته در این راستا هم چندان دور از ذهن نیست که مذاکرات در لحظه‌ای مشخص شکل مستقیمی هم به خود بگیرد. قطر از طرف‌هایی بود که طی چند ماه اخیر مدام برای جمع کردن دو طرف پشت میز مذاکره مستقیم تلاش و رایزنی کرده است و انتخاب آن به عنوان محلی برای تداوم مذاکرات غیر مستقیم می‌تواند در این راستا هم قابل تامل باشد. نگارنده خود احتمال دوم را ارجح‌تر می‌داند و بر این باور است که پیگیری مذاکرات غیر مستقیم در یک مکان فعلا معطوف به تحقق "پیشرفت بزرگ" در یکی دو هفته اخیر در جهت حل مسائل باقیمانده و در دسترس قرار گرفتن توافق نیست. از اظهارنظرهای "مذاکراتی" دو طرف ایرانی و آمریکایی طی ساعات گذشته و انداختن توپ به زمین یکدیگر به نظر می‌رسد که هر طرفی تلاش می‌کند این گونه به دیگری القا کند که از خواسته خود کوتاه نمی‌آید و طرف مقابل باید تصمیم لازم را بگیرد. این نشان می‌دهد که هنوز اختلافات بنیادین پابرجاست. بورل شنبه شب گذشته در گفتگو با رسانه‌های خارجی در تهران آن‌ها را "سیاسی" خواند و گفت که نمی‌داند که آیا دو طرف بر این "مشکلات سیاسی" فائق می‌آیند یا نه. اما با این وجود، ناگفته نماند که سفر و پیامی که جوزپ بورل با خود به تهران آورد و گویا متضمن وعده‌هایی از جانب آمریکا بوده است، گویای تحقق "پیشرفتی جزئی" است که می‌تواند مقدمه‌ای برای "پیشرفتی بزرگ" در جهت حل و فصل مسائل باقیمانده در مذاکرات دوحه باشد که قاعدتا نباید زیاد به طول بینجامد. حالا باید منتظر ماند و دید که آیا انتقال مذاکرات غیر مستقیم از راه دور به مکانی واحد و پیگیری آن از فاصله نزدیک می‌تواند تحت تاثیر تنش‌های اخیر و نگرانی از پیامدهای شکست دیپلماسی، موجب حل و فصل اختلافات باقیمانده شود یا خیر.